دیکشنری
داستان آبیدیک
انجام شده
english
1
general
::
made, done
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
انجام امر قضا
انجام امر قضاء
انجام امور
انجام امور قضائی
انجام امور مربوط به صغیر
انجام تشریفات قانونی مربوط به تنفیذ قرارداد
انجام تعهد
انجام خدمات
انجام دادن
انجام دادن انجام
انجام دادن کارهای اداری
انجام دهنده
انجام دین
انجام رسانی
انجام شدنی
انجام شده
انجام شده ـ انجام یافته
انجام ماموریتها کارهای اداری
انجام ماموریتهای اداری
انجام نشده
انجام کار مشروع به شکل غیر قانونی
انجام کار مشروع به شکل غیرقانونی
انجام کارهای اداری
انجام یا ابطال سفارش
انجام یک تحقیق از زوایای مختلف
انجماد
انجماد سنجی
انجمن
انجمن جامعه
انجمن آثار ملی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید